ماجرا های چیز...


ღ.¸¸.•*´عروسک`*•.¸¸.ღ

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

این داستان کاملا واقعی میباشد و هرگونه برداشت ذهنی و تصویری از آن آزاد است.

شاعر میگوید(توجه به این نکته حائز اهمیت است که شاعر میگوید نه نویسنده ! )

هرکو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش

یکی بود یکی نبود. البته اینش نه به من مربوطه نه به شما که کی بود و کی نبود ، شما و بنده یک عدد انسانیم تقریبا روی این اینجا...
القصه یه چیز کوچولویی بود که خیلی چیز بود و اتفاقا خیلی دوست داشت یه روز یه چیز بزرگ بشه که همه بهش چیز کنن و بگن : به به چه چیز چیزیه ماشاالله...

اما چیز کوچولوی قصه ما که میدونست با این اوضاع چیزیه خانواده هیچ چیزی نمیشه رفت پیش باباش و گفت : بابایی ! میشه برام یه چیز بخری تا من باهاش چیز کنم و چیز شم.

بابای چیز کوچولو نگاش کرد و گفت: نه چیز! نمیشه که همش من برات چیز کنم. تو باید رو چیزای خودت چیز شی...

مامان چیز کوچولو که اونروز خیلی چیز بود نگاهش کرد و گفت: چیز کوچولو هیچ وقت به این بابات چیز نزن مگه نمیبینی چقدر چیزه؟!؟

کافی بود همین جمله از دهان مامان بیرون بیاد که بابا چیز شه و کلی چیز به پا کنه . چیز کوچولو هم حسابی گریه کرد و خونه رو چیز کرد...

یه روز که چیز کوچولو از خواب پا شد دید که ایول یه خورده چیز شده. کلی چیزی به چیزی شد و زنگ زد به هم کلاسیش و کل ماجرا رو براش تعریف کرد ...

چند ساعت بعد چیز کوچولو و دوستش توی پارک نشسته بودن و راجع به چیزاشون حرف میزدن. دوست چیزکوچولو که حالا کمی بزرگتر شده بود بهش یاد داد که چطوری از چیزش استفاده کنه...

چند سال بعد چیز کوچولو که دیگه چیز بزرگی شده بود به خونه بابا و مامانش برگشت و به اونها نشون داد که چطوری تونسته با تکیه بر چیز خودش چیز چیزی بشه. بابا مامانش هم خیلی چیز شدن و چیز رو بغل کردن و کلی چیزش کردن...

اینجای داستان بگم که شما هم میتونین با تکیه بر چیزاتون خوب چیزی بشین.....

تا چیز بعدی به چیز می سپرمتون...

 

نظر یادتون نره



نظرات شما عزیزان:

mahsa
ساعت19:50---16 مهر 1389
age chiz bade chiz bade

ابیرام
ساعت13:35---13 مهر 1389
آخر نگفتی این چیز کوچولو چیزش چیز شد یا نه؟؟؟

لااقل این چیزا رو کامل چیز کنین تا چیزایی مثل من چیز نشن پاسخ:چیزتون گرم.چیزت درد نکنه!!!


سعید
ساعت0:56---9 مهر 1389
خیلی چیزیدم پاسخ: چاکریم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در 8 مهر 1389برچسب:,ساعت 13:0 توسط عروسک| |


Power By: LoxBlog.Com